ENJOY

ENJOY

مرکزخرید اینترنتی
ENJOY

ENJOY

مرکزخرید اینترنتی

اس ام اس های باهال

ترکه تو یک شب برف و بورانی داشته از سر زمین برمیگشته خونه، یهو میبینه یکجا کوه ریزش کرده، یک قطار هم داره ازون دور میاد! خلاصه جنگی لباساشو درمیاره و آتیش میزنه، میره اون جلو وامیسته. رانندة قطاره هم که آتیشو میبینه میزنه رو ترمز و قطار وا میسته. همچین که قطار واستاد، ترکه یک نارنجک درمیاره، میندازه زیر قطار، چهل پنجاه نفر آدم لت و پار میشن! خلاصه ترکه رو میگیرن میبیرن بازجویی، اونجا بازجوه بهش میتوپه که: مرتیکة خر! نه به اون لباس آتیش زدنت، نه به اون نارنجک انداختنت! آخه تو چه مرگت بود؟! ترکه میزنه زیر گریه، میگه: جناب سروان به خدا من از بچگی این دهقان فداکار و حسین فهمیده رو قاطی میکردم!!!

یه ترکه می‌خواد بره کربلا، سوار اتوبوسهای امام حسین می‌شه!

 

قزوینیه به جنیفر لوپز میگه : آخه تو که اینقدر با کلاسی ، اینقدر خوشکلی اینقدر محبوبی پس واسه چی نماز نمی خونی!!!!

 

2تا فحش جدید از ترکا:

یه کاری نکن دهنمو باز کنم برینم بهت...!!!

میخوای سر من کلاه بذاری؟؟؟ریدم تو اون کلاهی که میخای سر من بذاری...!!!

 

اداره کل مخابرات کشور به هموطنان لر برای هزارمین بار هشدار داد که با کارت هوشمند سوخت نمیتوان به جایی زنگ زد!!!

 

به ترکه میگن دلخراش ترین صحنه ای که تا بحال دیدی چی بوده ؟ میگه تو زلزله بم داشتم یه بچه رو خاک میکردم هی میگفت عمو من زنده ام !!!

 

قزوینیه می گن شما چرا اینقدر خوشبختین؟ میگه: برای اینکه بخت می ترسه به ما پشت کنه

 

 اهل قزوینم ، روزگارم بد نیست
مهد کودک دارم بچه هایش توپولی و موپولی
برده ام تک تک شان زیر آن سرو بلند پشت آن کپه خاک
آب را گل نکنید ، شاش را ول نکنید
شاید آن پایین تر کودکی می شوید ، کون خود را در آب
                 **** سهراب قزوینی ****

 

قزوینیه میاد تهران بواسیرشو عمل میکنه، بعد میره شرکت بیمه که پولشو بگیره، اونجا بهش میگن چون شما تو قزوین بیمه هستید، باید برید همونجا پولتون رو بگیرید. خلاصه قزوینیه هم برمیگرده قزوین، میره شرکت بیمه میگه: بالام جان من تهران عمل جراحی داشتم، گفتن بیام اینجا پولمو بگیرم. مسوول اونجا ازش میپرسه: شما کجاتون رو عمل کردین؟ قزوینیه میگه: بواسیرم رو. یارو میگه: اِهکی! بالام جان بیمه که پول عمل زیبایی رو نمیده!

 

ترکه اسیر آدمخورا میشه.میندازندش تو دیگ باهاش آش درست کن . میخندیده.بش میگن تو داری میمیری چرا میخندی؟ میگه شاشیدم تو آشتون

 

ترکه میره کتابخونه کتابشو پس بده ، کتابدار ازش می پرسه کتاب چطور بود ؟ ترکه میگه : شخصیت زیاد داشت ولی داستان و محتوا نداشت ! کتابدار میگه : ای بابا ، دفتر تلفن من دست تو چیکار می کنه

 

 

به ترکه میگن : از چه تیم فوتبالی خوشت میاد ؟ میگه : قربون جدش برم ! آ سد میلان

 

ترکه ادعای بیغمبری میکرده،رفیقاش بهش میگن: بابا همینجوری که نمیشه! باید بری چهل روز بشینی تو غار، تا از خدا برات وحی بیاد. خلاصه ترکه میره، دو روز بعد با دست و پای شکسته و خونی مالی برمیگرده! رفیقاش میپرسن: چی شده؟! ترکه میگه: ایلده ما رفتیم تو غار، یهو جبرئیل با قطار اومد!

 

 

به ترکه میگن: میدونی امام حسین کجا دفن شده؟ میگه: نه. میگن: کربلا. میگه: ای خوشا به سعادتش!!!

 

ترکه تو یک شب برف و بورانی داشته از سر زمین برمیگشته خونه، یهو میبینه یکجا کوه ریزش کرده، یک قطار هم داره ازون دور میاد! خلاصه جنگی لباساشو درمیاره و آتیش میزنه، میره اون جلو وامیسته. رانندة قطاره هم که آتیشو میبینه میزنه رو ترمز و قطار وا میسته. همچین که قطار واستاد، ترکه یک نارنجک درمیاره، میندازه زیر قطار، چهل پنجاه نفر آدم لت و پار میشن! خلاصه ترکه رو میگیرن میبیرن بازجویی، اونجا بازجوه بهش میتوپه که: مرتیکة خر! نه به اون لباس آتیش زدنت، نه به اون نارنجک انداختنت! آخه تو چه مرگت بود؟! ترکه میزنه زیر گریه، میگه: جناب سروان به خدا من از بچگی این دهقان فداکار و حسین فهمیده رو قاطی میکردم!!!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد